پاورپوینت گزیدۀ قصاید خاقانی
دسته بندی زبان و ادبیات فارسی
بازدید ها 22
فرمت فایل doc
حجم فایل 231 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 561
پاورپوینت گزیدۀ قصاید خاقانی

فروشنده فایل

کد کاربری 543
کاربر

2- مستان صبح چهره مطرا به می‌کنند
کاین پیر طیلسان مطرا برافکند

مستان صبح : صبوحی کنندگان . مطرا(مطری) : تازه و تازگی کرده شده، گاهی مجازا به معنی مصفا و آبدار.(غیاث) باطراوت. به می‌:با می، با شراب . پیر: کنایه از چرخ و آسمان است. طلیسان :‌معرب تالسان، نوعی از ردا و فوطه که عربان و خطیبان و قاضیان بر دوش اندازند. (غیاث)

«« طلیسان مطرا، کنایه از شب است که ردای سیاه بر تن کرده است. معنی: آن گاه که این چرخ ردای [سیاه] خود از دوش بردارد(صبح سپیده بزند) صبوحی کشان چهرة‌خود را به وسیله صبوحی زدن با طراوت می‌کنند.

3- جنبید شیب مقرعة صبح هم کنون
ترسم که نقره خنگ به بالا برافکند

شیب: به کسر شین: دوال باریک که بردنبالة تازیانه وصل کنند تا به وقت زدن آواز برآید.(غیاث)// مقرعه: تازیانه، شیب مقرعه در مجموع رشته‌های تازیانه و شیب مقرعة صبح، کنایه از تیغهای نور آفتاب است.
»»
««
شاعر نخستین تلألوء تیغهای خورشید را به حرکت تازیانه و تکان خوردن دنبالة تازیانه تشبیه کرده است و با توجه به مصراع بعدی (نقره خنگ) بی‌مناسبت نیست. ترسم:‌بعید نمی‌دانم. نقره خنگ: اسب نقره گون، استعاره از خورشید. بالا افکندن: به بالا جهاندن که کنایه از بالا آمدن خورشید است. معنی: تیغه‌های نور آفتاب به حرکت درآمد، بعید نیست به دنبال خورشید بالا بکشد.

4- در ده رکاب می‌که شعاعش عنان زنان
برخنگ صبح برقع رعنا برافکند

رکاب: پیالة هشت پهلوی دراز: (شرح سجادی ص 204) عنان: لگام: عنان زنان: شتابان. خنگ: اسب سفید موی یا سیاه و سپید؛ خنگ صبح: اضافه استعاری کنایه از خورشید است.// برقع: روبند، نقاب.// رعنا:‌زیبا.بین رکاب، عنان و خنگ مراعات النظیر است.
»»« در واژه «رکاب» ایهام تناسب است:‌الف) پیاله ب) از لوازم زین است.// معنی: جام می‌هشت پهلو را بده که شعاع آن شتابان، برخورشید نقاب زیبا براندازد. دلیل انداختن شعاع می برخورشید انعکاس نور خورشید بر محتوی جام است که بس شفاف و آینه‌وار می‌باشد نور را منعکس می‌کند.
5- گردون یهودیانه به کتف کبود خویش
آن زرد پاره بین که چه پیدا برافکند

یهودیانه: یهودی+ آنه= یهودی وار.// زرد پاره : غیار و آن پارچة زردی بود که جهت مشخص بودن جامعة‌ یهودی از مسلمان، باید یهودیان برجامه خود بدوزند کنایه است از قرص خورشید .
معنی: چرخ همچون یهودیان زرد پاره دوخته است، ببین آن زرد پاره (خورشید) را که چقدر آشکار می‌سازد . بواقع خورشید با چنین دمیدنی در میان آسمان، نظیر یهودی در میان مسلمانان استثنا می‌شود.

6- چون برکشد قوارة دیبا زجیب صبح
سحرا که برقوارۀ دیبا برافکند

قواره: پارة هر چیز دیبا: نوعی از جامة ابریشمی و منقش. جیب: گریبان . سحرا:‌ با الف تاکید سحرهای بسیار. مراد از قواره دیبا. در مصراع دوم مراد خورشید است که نوع دیگری از دیبای منقش آسمان است. معنی: زمانی که گردون از گریبان صبح لباس منقش شب را بیرون می‌آورد( شب به اتمام می رسد و می‌خواهد صبح شود) سحرهای بسیار دیگری(مرارد خورشید است) آشکار می‌سازد. بیت بعد این معنی رات تأیید می‌کند.

7- هر صبحدم که برچند آن مهره‌ها فلک
بررقعه کعبتین همه یکتا برافکند

برچند: برچیند. مهره‌ها :‌استعاره ازستارگان است. رقعه: صفحة شطرنج یا نرد. کعبتین :‌طاس نرد. کعبتین یکتا، کنایه از خورشید است. معنی :‌هر بامداد که فلک آن ستارگان را برمی‌چیند برصفحة آسمان تنها خورشید را پدید می‌آورد و نگه می‌دارد.